stopwords.txt

رویِ
دوباره
توانستی
ّه
ظاهرا
خواهیم
حال
اینگونه
نخستین
مثلِ
بخواهیم
خدمات
امیدوارم
بسیاری
گفتند
کشیدن
کردن
خویش
عجولانه
معذوریم
 ….
گفتم
آرام آرام
باز هم
جداً
سریعاً
چند
مرتب
‏دیگران
توانم
اند
شش
بیرون
ظ
نیز
روب
پروردگارا
شدند
ناامید
تو
بعید
افزودن
مجبورند
درسته
بنابراین
بی
موجودند
اگر
امشب
یافت
خواستیم
اینچنین
برای
اینها
بار
آن گاه
ای
نیست
چنانکه
به دلخواه
گرچه
ر
شاهدیم
بیاورند
بخواهی
بسختی
گرفتم
یکدیگر
برایشان
در باره
عقبِ
ثانیاً
تلویحاً
یافتن
نسبتا
جهت
بعضی
حکماً
البتّه
دیوی
هیچگونه
خودتان
گوییم
علاوه برآن
به قدری
ناخواسته
آدمهاست
ط
حدود
نفرند
طی
فر
آمده
ناراضی اند
آن
همهٌ
مگر
#
بسا
فکر
شدیدا
مختلف
تقریباً
داام
کلی
دادیم
ضدِّ
باشد
برخوردار
ساختن
شدیداً
توؤماً
جا
رشته
مذهبی اند
 …
گیرند
دقیقا
بیست
برابر
بسادگی
گویید
های
اینطور
آخر
هفت
حاضرم
بیاوری
دهی
همین
دا
دامم
فاقد
تک تک
یارب
داد
جمع اند
آسیب پذیرند
چرا
منتهی
دوم
نداشته
اساساً
کنون
پشت
داشتن
گویا
کامل
بی آنکه
در مجموع
به شدت
اولاً
خ
گفتیم
جز
حتی
آاو و و و
به تمامی
هیچگاه
یافتید
بدانها
اری
اغلب
هر از گاهی
"
چرا که
)
بگیرند
مامان مامان گویان
کم
امروز
چنانچه
برایش
واقعی
خود
خالصانه
جریان
روز به روز
چی
ظاهراً
به خوبی
همین که
یا
بخش
گیرید
یک کمی
]
بر
همه‌اش
چ
زمینه
پیش
/
انجام
نبود
هرکس
تعمدا
وگرنه
چت
روزه م
احتمالا
گویند
همان
با
تا
اما
طریق
باشند
فعلا
توانیم
مجدداً
بهش
به ناچار
بله
من
آخرها
مخالفند
هیچ گاه
هر چند
شدی
اینکه
داشت
شماست
تمام قد
این قدر
شش نداشته
می‌کنیم
…
کنم
همچنان که
اقل
شیک
آخ
چنین
به رغم
بعدها
چه
مکرراً
آنچنان که
طور
عاقبت
دیرم
شمایند
بالعکس
سوم
گویی
گفت
مشترکاً
گذاشتن
زیرا
اخیراً
بروز
بودند
بالطبع
عمدتا
بس
شدن
علی الظاهر
اید
بطور
فقط
چندین
شدم
ناشی
جمعا
توانستند
!
در بارهٌ
به تازگی
مع ذلک
مجددا
به علاوه
قاعدتاً
درحالی که
نه
پشیمونی
آره
خسته‌ای
کلیه
منی
گرفتارند
توانست
بدون
بجز
هم
«
بعدا
.
هیچکس
مستند
خودمان
بی اطلاعند
ازاین رو
شخصا
الهی
خیره
غیر
کجاست
قابل
همچون
چه طور
وقتی
بیش
می‌رسد
ندارد
ض
به سرعت
غ
خودشان
دارند
آهای
شبهاست
ایشان
باشید
به شان
بخوبی
بودید
دانند
دااما
هق هق کنان
طبعا
داراست
اون
بعضی شان
گفتن
کنار
الان
بخواهند
نخواهید
مطمانا
هایی
طبیعتا
ضمن
سابق
چیزهاست
ک
برخی
نوعی
بگیری
جایی
ذاتاً
در کل
ذ
توانید
گیریم
لذا
یافتی
چنده
بگوید
کماکان
پایین ترند
تاکنون
آسان
نشان
بسی
معتقدم
بهتر
زدن
میلیون
بالایِ
براستی
هیچی
ا
در ثانی
پی
آنهاست
دهیم
شوی
به زودی
همگی
قبلا
تویِ
باشیم
بعضا
مشت
بندی
نشده
میزان
خوش
الی
عملا
وسطِ
مان
مشغولند
شویم
پس از
همچنان
کرده
مقصرند
درعین حال
ص
هنوز
باوجودی که
گونه
بگیریم
ایند
دیگری
جدا
آشنایند
کردند
نداریم
شوید
بهت
رسما
سر
عمداً
توانستن
چقدر
هنگامِ
دم
انچنان
یابید
بارها
بکنم
اوست
وگو
دادی
داشتی
امور
یک
خداحافظ
حضرتعالی
شدیم
گرفتی
*
برداری
آنجا
حتماً
کاش
لطفا
ب
بود
بتواند
دادم
تر براساس
بخواه
پیشاپیش
وحشت زده
اصولا
خواسته
هنگام
هر چند که
یکریز
مدام
روی
چگونه
برداشتن
بالاخص
تند تند
علی رغم
بعضیهایشان
سازی
به طور کلی
پیداست
چو
نخواهم
»
سویِ
یواش یواش
بیایی
نمی
دیروز
هم اینک
می‌رود
انکه
مرا
تواند
معمولاً
درصورتی که
جور
ت
پهن شده
بالا
متفاوتند
بپا
محکم
[
به هرحال
ازجمله
پریروز
یابد
چیزیست
س
کردی
باشی
دارد
بخواهد
آیند
زیاد
محکم‌تر
نداشتند
بی نیازمندانه
مثلا
مفیدند
کاملا
سعی
شوند
پیرامون
اثرِ
فعلاً
بااین حال
آمرانه
گویم
ممیزیهاست
بیابیم
اعلام
داریم
عیناً
به راستی
ایا
-
خارجِ
بودم
فردا
مخصوصاً
متاسفانه
گروهی
به جز
وابسته اند
می‌شود
سیخ
سخته
عموم
عرفانی
درباره
صندوق هاست
،
درحالیکه
ل
مسلما
داری
نهایتا
کنیم
متؤسفانه
یقینا
کی
نباید
زودتر
بلکه
رفت
کردیم
بزرگ
صرفا
علاوه بر آن
اکثریت
بکنند
کنند
بیاوریم
قبل
ناگاه
اینقدر
امیدواریم
زیرِ
شش	نداشته
حالا
وجود
مجموعا
کتبا
جنس اند
باره
مطمینا
بدانجا
کنونی
راحت
بزودی
داشته
برایت
برعکس
مقدار
بازیگوشانه
تنها
ساکنند
طبقِ
تان
سالم‌تر
هرگز
ریزی
کارند
باید
ح
ف
یافتیم
استفاد
هنگامی که
یابم
خصوصا
این
نیازمندند
داده
میلیارد
آنها
تصریحاً
بگیرم
مقصری
ما
ترین
مدتهاست
هست
اینهاست
بروشنی
پدرانه
بدین ترتیب
گه
پرسان
کنایه‌ای
براساس
چیست
به جای
درمجموع
سیاه چاله هاست
این جوری
گیرم
کند
آری
خداست
یافتم
همه شان
پدیده هاست
مبادا
گردد
برایِ
درست
همگان
هم اکنون
از
به
آرام
بیاور
هر
سریِ
ثانیا
گیرد
دنبالِ
عنوانِ
شود
پی درپی
آنچنان
رفته
دایم
برآنند
خواهم
حاکیست
کسانی
همانند
دهند
مردانه
احیاناً
متعاقبا
؟
دیوانه‌ای
کنید
به هیچ وجه
هستم
مردم اند
شیرین
و
بیابی
گوید
فلذا
علیه
ندارند
بیاید
اگر چه
بیگمان
بویژه
حقیرانه
حدودِ
اینجا
انها
تر	براساس
شدید
معتقدیم
عمدا
بگیر
رنجند
سالانه
بگویی
خودتو
شان
همدیگر
چطور
عنوان
کمتره
تعدادی
اینو
همانها
پاعینِ
سهواً
درواقع
زمان
شناسی
به آسانی
گرفت
بیابند
برنامه سازهاست
به ویژه
بیشتر
معمولی
شما
امروزه
نوع
این گونه
او
زهی
بشدت
یکسال
درون
نخواهیم
آنچه
رهگشاست
کن
گذاشته
معمولا
خب
دادن
هستند
اگرچه
عملی اند
آباد
خصوصاً
شوم
نداشتید
نیمی
بعری
خواستی
راجع به
شاهدند
آنگاه
اقلیت
مستحضرید
کم کم
..
نزدیکِ
خواستند
صورت
اول
بدین
مگر آن که
کاملاً
انصافا
بگویید
کاشکی
بااین وجود
چون
راست
بکنیم
زیرچشمی
آیا
امیدوارند
یکی
خویشتنم
شونده
زنند
حق
کنارِ
دایما
بعد
نظیر
قبلاً
انقدر
قراردادن
نداشت
ویا
:
هزار
قطعا
دریغ
د
تر
اصولاً
استفاده
ولی
کرد
بگویم
خواست
واقفند
تماما
توانستم
ها
قبلند
غزالان
مادامی
خواهند
کو
قاطبه
براحتی
ناگهان
خلاصه
بودی
گفته
کلیشه هاست
درست و حسابی
ماست
برایمان
دادید
تمامشان
همه روزه
بیاورد
عمل
رسید
یابی
بیاب
اکثرا
جای
توانستیم
شد
خویشتن
ان شاأالله
همواره
اخیر
بخشی
قدری
مستقیما
دارم
دانست
بسوی
حسابگرانه
موارد
قصدِ
عموماً
عجب
کس
طبعاً
باشم
روزه‌ای
خواستم
هستیم
پاره‌ای
وقتی که
ندارید
بیاییم
آنانی
سایر
زیاده
عمدتاً
چنان
چکار
دار
هی
امسال
(
ایم
بازهم
سراسر
بکنی
کدام
بیشتری
گ
مطمانم
سپس
روش
همه
چیزی
؛
چه بسا
به وضوح
بیابید
نداری
داشتند
محتاجند
بیابد
ناگهانی
غالبا
جمعی
دیر
سوی
پ
بطوری که
اندکی
موقتا
قدر
بوده
تمامی
حداکثر
به سادگی
تمام
آن‌ها
ث
زود
ازش
هرگاه
بتوان
نه تنها
آنقدر
معدود
ز
اسلامی اند
دراین میان
عموما
بعداً
دیگه
بیاورید
رواست
میان
همچنین
خوشبختانه
عاجزانه
خواهد
جلویِ
یقیناً
حدودا
یابیم
منطقی
غیرقانونی
گرفتید
سالته
سالیانه
نداشتی
آزادانه
نداشتم
فلان
همان طور که
شده
روزه ایم
روزه ست
وی
بالاخره
دارید
دیده
زمانی
دسته دسته
نداشتیم
را
هر چه
آید
بکنید
روبروست
اساسا
زشتکارانند
توانی
مکرر
کنارش
خواستن
پارسایانه
جلوی
دو روزه
تلویحا
مورد
سمتِ
چیز
بی هدف
چندان
بدینجا
قاالند
آنطور
در نهایت
جلو
حاضر
باز
نماید
گرفته
آی
بتوانیم
خیاه
علاوه بر
پس
شماری
آشکارا
ع
ساخته
ق
علّتِ
آورد
روزهای
بگیرد
چشم بسته
لااقل
اینان
طرف
نخواهی
گفتی
ده
تحریم هاست
ج
بیایم
به گرمی
پیشتر
بالای
روز
معلومه
نخواهند
بتدریج
رویش
پیوسته
تقریبا
جناح
چهار
لب
بازی کنان
واقعا
خواهی
لاجرم
بیایید
اشکارا
کل
اش
به تدریج
سالهاست
مجانی
نام
اصلاً
لیکن
آوه
کردم
همه ساله
عملاً
برا
احتراما
خودت
بکند
بی تفاوتند
اصلا
چیه
کمااینکه
ش
از جمله
دو
سرانجام
پنج
آورده
داشتم
حول
شوراست
بخصوص
جرمزاست
توی
سخت
جنابعالی
صددرصد
مرسی
بیایند
مدّتی
بدان
بعضی‌ها
اینک
خود به خود
رو
نخودی
حداقل
نخست
البته
نخواهد
بتوانی
خیلی
ان
هبچ
خودم
گیری
افسوس
وای
هستی
سری
صریحاً
بگویند
پارسال
هیچ
انطور
دهید
دهم
راه
اینجاست
نوعاً
آنرا
بیابم
کردید
به درشتی
بیاورم
نگاه
ممکن
نکرده
ضمناً
ه
توسط
بگیرید
بعدازظهر
جداگانه
آنکه
به طوری که
وقتیکه
سریعا
کمتری
سه باره
قطعاً
گذشته
ساده اند
شخصاً
عدم
عنقریب
دهد
خوب
توانسته
م
وضع
بیرونِ
دیگر
یعنی
داشتید
بودن
مانند
ام
یک جوری
مغرضانه
گاه
ندارم
قانوناً
دیرت
مثل
بودیم
داخل
حتما
چاپلوسانه
مانندِ
اشتباها
گرفتیم
هرچه
همچین
علناً
سریع
مواجهند
آنان
نزد
به روشنی
بیا
بکار
هستید
کمی
مقابل
بخشه
خودبه خودی
انشاالله
پیشِ
نبش
بگوییم
دادند
برابرِ
خواستید
کلا
از آن پس
عقب
کسی
برخوردارند
گاهی
اتفاقا
بی تردید
تولِ
بلافاصله
مجموعاً
خواهید
معتقدند
ن
یک کم
اکنون
آهان
آمد
هنگامی
در
دیشب
بلی
واقعاً
ویژه
قاطعانه
بین
خودش
مدت
پشتوانه اند
برایم
داشتیم
باورند
راسا
عبارتند
صرفاً
که
مردم
و لا غیر
ثالثاً
بد
بالاست
یابند
جدیدا
عمده
همان گونه که
مع الاسف
بارة
تحت
بعلاوه
بگو
دیگران
یافته
طلبکارانه
ژ
همیشه
هرچند
اگه
به مراتب
زیر
فوق
گهگاه
دریغا
نهایتاً
گو
کَی
کمتر
بسیار
در کنار
خیر
است
توانند
چته
راستی
قضایاست
بکن
بفهمی نفهمی
گذاری
حاشیه‌ای
گفتید
اکثراً
بهترین
جلوگیری
الا
گرفتند
شاید
کنی
نزدیک
شوقم
تازه
دشمنیم
هیچکدام
مگر این که
پس فردا
خودمو
سراپا
آوردن
لزوماً
اولا
نزدِ
پیدا
بردن
می
آخه
روزانه
چند روزه
هوی
کننده
شیرینه
فبها
انگار
گرفتن
در واقع
ناگزیر
ی
باش
کجا
به کرات
جدید
اجراست
رفتارهاست
اکثر
بخواهم
بعد از این که
بخواهید
همزمان
لطفاً
نمی‌شود